کد مطلب:314853 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:179

آقا آمد و به من فرمود: برخیز خوب شدی
جناب آقای حاج شیخ عباس كبشوان فرزند مرحوم شیخ محمد علی كفشدار، در داخل حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) نقل كرد:

در سال 1968 میلادی قبل از ساعت 10 شب هنگامی كه درها را می بستند مشاهده كردم اتومبیل مرسدس استیشن كنار در صحن قبله حضرت ایستاد. سه مرد و دو زن در حالی كه دختر بچه بیمار دوازده ساله ای همراهشان بود از ماشین پیاده شدند و آن دختر را به صحن انتقال دادند. از من خواستند كه دختر بچه را در حرم مطهر به ضریح حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) ببندم. آن ها از اهالی دلیم الانبار بودند. مردها رفتند و زن ها ماندند. فردای آن روز هنگامی كه درب باز شد. با كمك دیگر خدام او را به داخل حرم منتقل كردیم در حالی كه نه چیزی می خورد و نه می آشامید. مگر قطره ای آب او را بستم به ضریح و همه روزه هر روز صبح او را می دیدم و شب او را می بردم تا هفت روز. روز هفتم طبق معمول او را بردم و بستم و بعد از ادای نماز رفتم پی آن، دیدم در آن جا كه



[ صفحه 390]



دختر بچه را بسته بودم، نیست. گفتم نكند او را ربوده باشند خیلی ناراحت شدم. از طرفی اگر مشكلی پیش می آمد برای خادمان حرم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) غیر قابل تحمل بود لذا درصدد جست وجو بودم در حرم و رواق ها خدمت گذارها با من همكاری می كردند و هنوز آفتاب طلوع نكرده بود. ناگهان دیدم دختری در یكی از رواق ها راه می رفت و چون من او را كاملا ندیده بودم با این كه من خودم او را بسته بودم سؤال كردم: كیستی؟ گفت: من همان دختری هستم كه در كنار ضریح بودم و خوابیده بودم، آقایی آمد و به من فرمود: برخیز و من برخاستم و همراه من آمد تا این جا و اضافه نمود: آن آقا هم اكنون در كنار من ایستاده و گویا تو او را نمی بینی.

سپس به بستگان او خبر دادم و مردم جمع شدند. صدای صلوات و هلهله بلند شد و لباس های آن دختر را پاره پاره می كردند و او را به سوی یكی از حجرات صحن بردند

بعد از آن كه این خبر منتشر شد، مردم اجتماع نمودند و استاندار كربلا به نام عبدالصاحب القرغولی با آن دختر گفت وگویی انجام داد و ازدحام آن دختر جویا شد. سپس آن دختر از ما كله پاچه خواست. هم چنین كلیددار حرم مطهر آقای بدری در آن مجمع آمدند به هر حال، دختر بچه دوازده ساله كه با مرگ دست و پنجه نرم می كرد، پس از یك هفته صحیح و سالم بدون هیچ مشكلی از صحن مطهر خارج شد [1] در حالی كه شفا را از مولا حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) گرفته بود.



[ صفحه 391]




[1] العباس رجل العقيده و الجهاد صفحه 164 - 160.